مورای راثبارد [1] در کتابش با عنوان "انسان، اقتصاد و دولت"[2] در بحث در باب مالیات نشان میدهد که به رغم تصور اولیه مبنی بر این که مالیات بر مصرف در مقایسه با مالیات بر درآمد بیشتر تشویقکننده پسانداز است، اما در حقیقت چنین نیست، و بین مالیات بر مصرف از نوع مالیات بر خردهفروشی یا مالیات بر مصرف از نوع مالیات بر ارزش افزوده، از نظر تأثیر آنها بر پسانداز اصولاً تفاوتی با مالیات بر درآمد وجود ندارد. راثبارد سپس نشان میدهد که مالیات از هر نوع که باشد، چه مالیات بر مصرف و چه مالیات بر درآمد، به تعبیر او "مالیات بر پسانداز" است. این سخن بدین معنا است که مالیاتدهنده برای پرداخت آن بخش از درآمدش که دولت آن را به نام مالیات از او میستاند و هزینه میکند، بیش از آن که از مصرف خود بزند، از پسانداز خود میکاهد. بنابراین اگر مالیات به مالیاتدهنده بازگردانده شود، بیش از آن که مصرف او افزایش یابد، پساندازش افزوده می شود.
در ایران درآمدهای نفتی مستقیماً به خزانه دولت ریخته میشود. اما از آنجا که دولت یک شخصیت حقوقی است و نه یک شخصیت حقیقی، نمیتوان آن را مالک ذخایر نفتی دانست، و فیالواقع چنین هم نیست چرا که بر اساس قانون اساسی ذخایر نفتی یک ثروت مشاع ملی است. میتوان چنین گفت که پول نفتی که به حساب دولت واریز میشود، گویی مالیات بر درآمد صد درصدی در صنعت نفت است که پیش از آن که به حساب صاحبان این درآمد؛ یعنی مردم، وارد شود به حساب دولت اخذکننده مالیات واریز میگردد.
در ایران بسیاری انتقال ثروت نفت به مردم را موجب افزایش مصرفگرایی میدانند، و به منظور افزایش سرمایهگذاری و تولید، از ماندن این ثروت در اختیار دولت دفاع میکنند. میرحسین موسوی و برنامهریزان اقتصادی او از این جمله اند. به اعتقاد ایشان "نفت باید نه از طریق رانت افزایش دهنده مصرف، بلکه از طریق ایجاد اشتغال و فرصتهای تاسیس بنگاه و تحریک تولید، در زندگی مردم اثر کند".
در ایران درآمدهای نفتی مستقیماً به خزانه دولت ریخته میشود. اما از آنجا که دولت یک شخصیت حقوقی است و نه یک شخصیت حقیقی، نمیتوان آن را مالک ذخایر نفتی دانست، و فیالواقع چنین هم نیست چرا که بر اساس قانون اساسی ذخایر نفتی یک ثروت مشاع ملی است. میتوان چنین گفت که پول نفتی که به حساب دولت واریز میشود، گویی مالیات بر درآمد صد درصدی در صنعت نفت است که پیش از آن که به حساب صاحبان این درآمد؛ یعنی مردم، وارد شود به حساب دولت اخذکننده مالیات واریز میگردد.
در ایران بسیاری انتقال ثروت نفت به مردم را موجب افزایش مصرفگرایی میدانند، و به منظور افزایش سرمایهگذاری و تولید، از ماندن این ثروت در اختیار دولت دفاع میکنند. میرحسین موسوی و برنامهریزان اقتصادی او از این جمله اند. به اعتقاد ایشان "نفت باید نه از طریق رانت افزایش دهنده مصرف، بلکه از طریق ایجاد اشتغال و فرصتهای تاسیس بنگاه و تحریک تولید، در زندگی مردم اثر کند".
اما نتیجهای که من از دو پاراگراف اول و دوم این نوشتار می گیرم، خلاف نتیجهای است که مدافعان دولتی ماندن و مردمی نشدن ثروت نفت میگیرند. اگر ماهیت "مالیات بر پسانداز" بودن هر گونه مالیات را با ماهیت مالیات بودن درآمدهای نفتی دولت ترکیب کنیم، نتیجهای که حاصل می شود این است که اگر درآمدهای نفتی در اختیار مردم قرار گیرد و توسط دولت هزینه نشود، پسانداز خصوصی بیش از مصرف خصوصی افزایش مییابد.
به نظر من، استدلال مخالفان مردمی شدن ثروت نفت مغالطهای است تا این ثروت را همچنان در اختیار دیوانسالارانِ دولتگرا و مهندسان اجتماعی-اقتصادی نگاه دارد.
Murray Rothbard [1]
Man, Economy and State[2]
به نظر من، استدلال مخالفان مردمی شدن ثروت نفت مغالطهای است تا این ثروت را همچنان در اختیار دیوانسالارانِ دولتگرا و مهندسان اجتماعی-اقتصادی نگاه دارد.
Murray Rothbard [1]
Man, Economy and State[2]
merci az poste jalebet,
ReplyDeleterasti to mohandesie eghtesadi-ejtemaee khunde boodi ya mohandesie Pelastik? :D hah hahhha haaaaa haaaaa
Pouyan :*