Tuesday, June 2, 2009

نقد برنامه اقتصادی موسوی

مشروح برنامه‌های اقتصادی دولت موسوی منتشر شده است. متن زیر خوانشی انتقادی با چاشنی طنز از بخش‌های گزیده‌ای از این متن است. جملات داخل گیومه عیناً از برنامه منتشره نقل شده است.

"اصل اول و کلید حل مشکلات اقتصادی ایران اصلاح قوه مجریه و باز تعریف دولت است. ... برخی با این توهم که می‌توان با خودکامگی و سرکوب نهادهای کارشناسی و تجمیع قدرت در دست مدیران ارشد مشکلات قوه مجریه را حل نمود، دست به اقداماتی زده‌اند که آثار تخریبی آنها روز به روز بیشتر آشکار می‌شود. برخی دیگر نیز تنها راه حل را در کوچک‌سازی دولت می‌بینند. اما دیدگاه خودکامگی، نادرست و ویرانگر و دیدگاه کوچک سازی، ناکافی و بدون ارائه جایگزین‌ها، بحران‌ساز است."

همچنان که دیدگاه خودکامگی بد است، دیدگاه کوچک‌سازی هم بد است؛ اولی ویرانگر است، دومی بحران‌زا.

نباید بی‌حساب دولت را کوچک نمود و بحران‌آفرینی کرد.

" اصل دوم در برنامه دولت امید، تحول در جایگاه بخش خصوصی و ارتقای آن در نظام تصمیم‌گیری کشور است. ... بخش خصوصی نیز باید خود را برای حضور فعال‌تر در ساختار تصمیم‌گیری کشور آماده ساخته و برای ایفای این نقش، منافع بلند مدت کشور را مد نظر خود قرار داده و بداند که منافع‌اش در گرو ایران توسعه یافته است. همچنین باید منافع کوتاه مدت خود را در راستای تحقق این آرمان، یعنی ایران توسعه یافته جستجو کند. بخشی نگری و نگرش کوتاه مدت در بخش خصوصی مخل این مسئولیت و نقش جدید است."

اگر سود صادرات کمتر از سود واردات است، یا سود سرمایه‌گذاری در بخش خدمات بیشتر از بخش تولید کارخانه‌ای است، بخش خصوصی باید برای انجام مسئولیت‌اش! و تحقق آمان توسعه سود کمتر را برگزیند!! مسئولیت بنگاه خصوصی نباید کسب سود خود باشد!!! بنگاه خصوصی نباید با جزئی‌‌نگری و بخشی‌نگری نسبت به مسئولیت‌اش در تحققِ ایران توسعه‌یافته بی‌توجهی کند.

" اصل سوم تقویت بنیادهای اخلاقی و حفظ تعادل‌های اجتماعی است. امروزه بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که پیگیری منافع‌ شخصی در چارچوب اصول اخلاقی می‌تواند به حداکثر شدن منافع جمعی منجر شود. نفع شخصی خارج از اصول اخلاقی افراد را به فرصت‌طلبی سوق می‌دهد. اگر پیرامون خود شاهد سوء‌‌استفاده از اموال عمومی، رشوه‌خواری، اختلاس و ... هستیم همگی نشان از تضعیف بنیادهای اخلاقی دارد."

برخی‌ آزادیخواهانِ اقتصادخوانده مدعی اند که این فرصت‌طلبی و تلاش کارآفرینان در کشف فرصت‌ها و بهره‌برداری از آنهاست که رفاه آحاد جامعه را افزایش می دهد. اما به باور ما همین فرصت‌طلبی است که بنیادهای اخلاقی جامعه را تضعیف می‌کند.

"در دولت‌ها از چند طریق بنیادهای اخلاقی سست می‌شود. نخست آنکه دولت از فساد در حکومت پیشگیری نکند و با رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی مجوز تجاوز به حریم عمومی و اخلاقی را صادر کند. دوم آنکه، با محروم شدن بخشی از جامعه از مواهب رشد اقتصادی، به روح جمعی و تعلق خاطر همگانی آسیب وارد شود."

اصولاً ما ایرانیان یک "روح جمعی" داریم! درست است که عباس آقا مرد است و زهرا خانوم زن است؛ درست است که افشین شیرازی است و مینا تبریزی؛ درست است که کربلایی محمد 80 ساله است و عاطفه شش ماهه؛ ... ولی ما همه یک روح ایم در 70 میلیون بدن. اگر بخشی از 70 میلیون بدن با یک روح واحد از مواهب اقتصادی محروم بمانند، عدمِ تعادل روحی به وجود می‌آید و "تعلق خاطر همگانی"! آسیب می‌بیند.

"بسیاری از مردم از داشتن نیازهای اولیه محروم هستند. امید می‌رود با تحول در صنعت نفت کشور و مدیریت هزینه‌های دولت منابع لازم برای فقرزدایی در ایران تامین شود. دولت براساس اصول قانون اساسی، خود را موظف به تامین نیازهای آحاد جامعه ایران می‌داند."

ما یک دولت خیرخواه تمام عیار خواهیم بود. ما خود را موظف! به تأمین نیازهای آحاد!! جامعه ایران می‌دانیم. درست است که ما خودمان توانایی کسب‌وکار و ثروت‌آفرینی نداریم، و نمی‌توانیم از ثروت خودمان کارهای خیر انجام دهیم، ولی اگر دولت را به دست بگیریم قادر خواهیم بود تا از جیب خود شما مردم به شما نیکوکاری کنیم. اگر شما از ما بخواهید که ثروت نفت‌تان را به خودتان بدهیم، آن وقت ما از کجا نیکوکاری کنیم؟ آن وقت، کار خیر نکردن برای ما عقده می‌شود.

"اعتقاد ما بر این است که اجرای سه اصل فوق به تحول اساسی در همه بخش‌های اقتصادی ایران منجر می‌شود و بدون اجرای این سه اصل سیاست‌هایی مانند جذب سرمایه خارجی، خصوصی‌سازی و اصلاح قیمت‌ها به درستی اجرا نمی‌شود و یا در صورت اجرا، بر مشکلات اقتصادی ایران می‌افزاید."

توجه داشته باشید که سه اصل فوق مقدّم بر خصوصی‌سازی و اصلاح قیمت‌ها هستند!!! ما نهادگراهای ایرانی اراده کرده ایم که با رأی سبزِ شما یک بار دیگر اصلاحات اساسی را به تأخیر بیندازیم.

"دولت امید قصد دارد با بسیج نیروهای سازمانی و مالی خود گام بلندی در حل مشکل مسکن بردارد. اهم این سیاست‌ها عبارتند از: تامین مسکن کارگران، فرهنگیان وکارمندان دولت"

به به! می‌بینید ما چه دولت امیدی هستیم. ما قصد داریم با بسیج نیروهای سازمانی دولت که آنها را با پول خود شما به استخدام در آورده ایم و نیروهای مالی خود که همان پول زبان‌بسته شماست گام بلند برداریم، و با منابع شما ملتِ سبز، مسکن کارمندان و مستخدمین خود را تأمین کنیم.
" اختصاص مالیات برمستغلات و املاک برای نوسازی شهرها "

«دولت امید» که بُد معتکفِ پرده‌یِ غیب قصد دارد با گرفتن مالیات (پول زور) از شما مردم محیط زندگانی شما را گلستان کند.
"
تصحیح در مسیر طرح مسکن مهر و اجرای صحیح آن تا رسیدن به نتیجه"

به نتیجه نرسیدن طرح مسکن مهر از آن رو نیست که این طرح ایراد ذاتی دارد، بلکه از آن روست که دولت نهم به اندازه کافی مدیریت و مهرورزی نداشته است. مدیریت ما و مهرورزی ما جایگزین سوءمدیریت و مهرورزی ناکافی دولت نهم خواهد شد و مسکن مهر را به نتیجه خواهد رساند.
"
استفاده از ظرفیت خالی شهرهای جدید"

در کشور ما شهرهای جدید بسیاری وجود دارد که با همت و درایت مهندسان اجتماعی و اقتصادی دولت و با پول مردم در وسط بیابان ساخته شده اند، اما تا کنون استفاده شایانی از آنها نشده است. مردم باید به این شهرهای جدید مهاجرت کرده و نگذارند که ظرفیت‌های این شهرها بلااستفاده باقی بماند. اگر مردم انگیزه سکونت در این شهرها را نداشته باشند، ما سعی می‌کنیم با پول خودشان تسهیلاتی به آنها بدهیم تا به سمت این شهرها هدایت شوند.

"ارتقا شرایط زیستی در سکونتگاه‌های غیر رسمی به همراه اتخاذ سیاست‌های مناسب برای جلوگیری از رشد این مناطق"

زاغه‌نشینان شایسته آن نیستند که ما ثروتی که متعلق به آنان است ولی در اختیار ماست، به خودشان بازگردانیم تا آن گونه که می‌خواهند آن را صرف زندگی خود کنند. اگر این ثروت‌ها به آنان منتقل شود ممکن است آنان این ثروت‌ها را صرف واردات شکلات و آدامس از خارج کنند. این ثروت‌ها باید در اختیار ما مهندسان اجتماعی عالِم و خیرخواه باقی بماند، تا با درایت، آن را صَرف امور بندگان خدا کنیم. قطعاً ما به شرایط زندگی نامناسب زاغه‌نشینان هم التفات خواهیم داشت.
"
ایجاد صندوق اعتباری برای تامین یا بهسازی مسکن"

اصولاً مردم نمی‌دانند که چگونه برای تأمین یا بهسازی مسکن خود بخشی از درآمد خود را پس‌انداز و ذخیره کنند. یکی از موانع مردم در این راستا نبود صندوق اعتباری است. ما اقدام لازم و قاطع در این خصوص را به انجام خواهیم رساند.
"کارآمد سازی نظام تامین مالی مسکن و رشد ابزارهای مالی"

نظام تامین مالی مسکن در صورت آزاد بودن خود به خود کارآمد نمی‌شود، باید آن را کارآمدسازی کرد. ما نهادگرایان ایرانی با اذعان به اهمیت ابزارهای مالی که از جمله نهادهای اقتصادی هستند بر این تاکید داریم که رشد و توسعه این ابزارها وظیفه دولت است، و این ابزارها از دل نظم خودجوش بازار پدید نخواهد آمد.
"
ایجاد ثبات در جریان تولید مسکن"

اصولاً مردم بی‌جهت تقاضای خود را برای مسکن بالا و پایین می‌برند. در چنین شرایطی اگر دولت پا پیش نگذارد و سیاست‌های مناسب و کارآمد را در این بخش به اجرا نگذارد، ثبات در بازار مسکن تحقق نمی‌یابد؛ این ثبات باید توسط دولت ایجاد شود. برای اجرای سیاست‌های مناسب پیش از هر چیز ما باید ابزارهای سیاست‌گذاری را در اختیار داشته باشیم. تکلیف بانکها به اعطای تسهیلات به بخش مسکن نه آن اندازه که مردم می‌خواهند و بانکها مایل به پرداخت آن اند، بل آن اندازه که ما می‌گوییم از جمله ابزارهای این سیاست‌گذاری است. باید اطمینان یابیم که همواره ذخیره قابل توجهی از زمین‌‌های دولتی هم در اختیار داشته باشیم، تا حسبِ موقعیت و صلاحدید خود خُردخُرد آنها را به بازار تزریق کنیم.

"رسالت ایجاد تعامل میان بخش‌های مختلف صنعتی و اقتصادی، تنها وظیفه صنعت نفت نیست، بلکه فراتر از آن و در حوزه وظایف دولت است."

اصولاً ما برای وصل کردن آمدیم. تا ما نباشیم آحاد مردم که در قالب بنگاه‌های مختلف و متکثر در بخش‌های مختلف صنعتی و اقتصادی متشکل شده اند، نمی‌توانند با هم تعامل و بده‌بستان کنند. این وظیفه دولت است که چه در بخش نفت و چه در سایر بخش‌ها این تعاملات را به دست خود ایجاد کند.

"نفت باید نه از طریق رانت افزایش دهنده مصرف، بلکه از طریق ایجاد اشتغال و فرصت‌های تاسیس بنگاه و تحریک تولید، در زندگی مردم اثر کند و باید شرایطی را هدف گرفت که صادرات دانش، کالا و خدمات مربوط به صنایع نفت، جایگزین صادرات نفت‌خام شود، تولیدات و خدماتی که هم از بازار بزرگ داخلی و هم از بازار گسترده جهانی برخوردار هستند و بیشترین مزیت را برای توسعه دارند"

اگر پول نفت را به مردم بدهیم، این موجب مصرف‌گرایی و تن‌پروری می‌شود. اینگونه نیست که اگر پول نفت را مستقیماً به مردم بدهیم آنها بخشی از آن را پس‌انداز کنند، و بخش دیگر را مصرف کرده و بخصوص آن را صرف خرید کالاهای مصرفی بادوام مثل مسکن کنند. ما مطمئن ایم که در صورتی که پول نفت را به خود مردم بدهیم آنها همه آن را مصرف می کنند، و هیچی از آن را پس‌انداز نمی‌کنند. آنچه که بدتر است این است که مردم پول نفت را یا صرف خرید کالاهای مصرفی وارداتی بنجول خواهند کرد، یا صرف خرید کالاهای مصرفی وارداتی لوکس و تجملی. اگر پول نفت را به خود شما مردم بدهیم، شما عقل‌تان نمی‌رسد که می‌توان با این پول کار تولیدی هم کرد. ما زمان رفسنجانی نمایشگاهی از کالاهای مصرفی وارداتی که مردم تن‌پرور وارد کرده بودند، تشکیل دادیم. و به همه اثبات شد که شما مردم ارز نفتی را صرف واردات کالاهای بی‌ارزش می‌کنید.

"فراهم نمودن امکان دسترسی رایگان آحاد مردم به اینترنت از طریق خطوط تلفن در سراسر کشور"

درست است که ما نتوانستیم آب را مجانی کنیم، نفت را مجانی کنیم، برق را مجانی کنیم، ... ولی این بار اینترنت را مجانی خواهیم کرد. به ما مربوط نیست که پیرمرد ملایری، یا پیرزن زابلی هیچ گاه از اینترنت استفاده نکرده و نمی‌کنند، ولی ما برای رفاه حال شما عزیزان آینده‌ساز و رأی‌دهندگان موج سبز از جیب پیرمرد ملایری و پیرزن زابلی، اینترنت شما را مجانی می‌کنیم.

"زنده نگه داشتن زبان و فرهنگ فارسی از طریق کمک به اشاعه آن در محیط دیجیتال"

ما طرفدار دولت فرهنگی و فرهنگ غیردولتی هستیم. ما باید فرهنگ ایرانی و زبان ایرانی را اشاعه دهیم. چرا باید ما برویم در حیات خلوت امریکا، خودمان حیات خلوت داریم. افغانستان زبانش فارسی است، تاجیکستان هم زبانش فارسی است، تازه در ازبکستان هم فارسی زبان داریم. ما به عنوان دولت از جیب ترک و عرب و فارس و بر اساس اجازه مطلقی که مدعی هستیم آنها به دولت داده اند، برمی‌داریم و خرج توسعه فرهنگ غیردولتی و زبان فارسی و تمدن ایرانی می‌کنیم.

"کافی است دولت بپذیرد و تضمین کند که انرژی آزاد شده حاصل از پروژه‌ها و سرمایه گذاری‌های اقتصادی در بهینه‌سازی انرژی را حداقل تا زمان بازگشت سرمایه و سود مناسب به قیمت‌های منطقه‌ای خریداری خواهد کرد."

اینجا فرشاد مؤمنی به یک زبان فنی نوشته است که خودمان هم نمی‌فهمیم که منظور از "انرژی آزاد شده حاصل از پروژه‌ها و سرمایه گذاری‌های اقتصادی در بهینه‌سازی انرژی" چیست. آیا منظور مثلاً انرژی صرفه‌جویی‌شده بر اثر بهینه‌سازی مصرف در کابل‌های برق است یا چه؟ اگر منظور فرشاد انرژی صرفه‌جویی‌شده باشد، حتماً خودش راهش را می‌داند که چگونه پول انرژی مصرف‌نشده را محاسبه و به مصرف‌نکننده بدهد. بعداً از فرشاد مؤمنی می پرسیم و توضیحات بیشتر می‌دهیم.

"اهم سیاست‌ها و اقدامات دولت دهم برای مهار تورم عبارتند از: ... تقویت بنیه‌های تولید از جمله جهت‌دهی تسهیلات اعتباری به سمت فعالیت‌های مولد و بهبود فضای کسب‌وکار"

اصولاً در جامعه همه چیز نیاز به جهت‌دهی دارد، بخصوص تسهیلات اعتباری. قانون بانکداری بدون ربا در اوایل انقلاب تحت تاثیر اسلامیون سنتی نوشته شد. بر اساس این قانون بانک وکیل مردم است و به وکالت از آنها سپرده‌های آنها را به کارآفرینان و دیگر متقاضیان تسهیلات اعتباری بر اساس عقود اسلامی وام می‌دهد. چون بانک وکیل سپرده‌گذاران تعریف شد، دولت یا هیچ کس دیگر حق دخالت ندارد. ولی ما این را قبول نداریم. ما اسلامیون انقلابی هستیم. ما قبول نداریم که حق جهت‌دهی نداشته باشیم. اگر ما حق جهت‌دهی نداشته باشیم، آن وقت چگونه وظیفه خود را انجام داده و بنیه‌های تولید راتقویت کنیم؟ اگر ما تولید را تقویت نکنیم، این مردم تن‌پرور که این مهم را انجام نمی‌دهند.

"اجتناب از اجرای سیاست‌های تورم‌زا به ویژه در قیمت‌گذاری کالاها و خدمات دولتی "

اقتصادخوانده‌های به اصطلاح آزادیخواه می‌گویند که تورم افزایش سطح عمومی قیمت‌ها است و بنابراین تابعی از رشد حجم پول و نقدینگی. به نظر آنها افزایش قیمت کالای الف یا ب تاثیری بر روی سطح عمومی قیمتها ندارد. ولی ما این چرندیات را قبول نداریم. اگر قیمت بنزین برود بالا، کرایه تاکسی بالا نمی‌رود؟ آن وقت قیمت نان بالا نمی‌رود؟ آن وقت قیمت همه چیز در یک مارپیچ سردرگم افزایش نمی‌یابد؟
"
اعمال مدیریت تولید محور بر منابع ارزی"

منابع را باید مدیریت کرد، خوب هم مدیریت کرد. مدیریت را خوب هم باید اعمال کرد. این اعمال مدیریت بخصوص درباره منابع ارزی اهمیت دارد. اولاً که این منابع ارزی باید دست دولت باشد. نباید این منابع را واگذار کنیم به مردم بعد دستمان را دراز کنیم جلوی همانها و این منابع را از مردم پس بگیریم. آدم عاقل که کار بیهوده نمی‌کند. کار حسابداری را بی‌جهت چرا پیچیده کنیم؟ ثانیاً این منابع را باید تولیدمحور مدیریت کنیم. اگر این منابع ارزی را بدهیم مردم آنها آن را مصرف‌محور مدیریت می‌کنند.
"
انضباط بخشیدن به حساب ذخیره ارزی"

ما طرح قدیم دکتر نیلی در ساختن حساب ذخیره ارزی را قبول داریم، ولی طرح کنونی وی مبنی بر انتقال ثروت نفت به خود شما مردم را قبول نداریم. منابع ارزی نفت باید تماماً در اختیار دولت باشد؛ هم مازادش هم غیرمازادش. ما آن موقع که در زمان جنگ مسئولیت داشتیم، منابع نفتی با قیمت حقیقی بالا در اختیار داشتیم. ما عادت نداریم که ارز نفتی تو جیبمان نباشد و ریاست کنیم. آن موقع که پول نفت شما تو جیب دولت ما بود، کشور را خوب هم اداره کردیم، دستمان را هم جلوی شما دراز نکردیم. حتماً یادتان می‌آید که چند صد ورق کوپن به شما دادیم. می‌آمدید داخل صف می‌ایستادید و کالاهای کوپنی‌تان را می‌گرفتید، و دعا به جان ما می‌کردید. اگر ثروت نفت را به شما منتقل کنیم، آن وقت باید دستمان را جلوی شما دراز کنیم؛ آن وقت پولی نداریم که بدهیم دعا به جانمان بخریم.

البته دولت نهم پول نفتی را که در اختیار داشت باانضباط هزینه نکرد. ما این پول را با انضباط مدیریت می‌کنیم. البته اگر پول مازادی احیاناً در حساب ذخیره ارزی جمع بشود حتماً در سال پایانی ریاست‌مان آن را بی‌انضباط خرج خواهیم کرد، تا مردم دعا به جان‌مان بکنند و دوباره به ما رأی بدهند، که احیاناً دوباره یک پوپولیست دیگر بَدَل از خودمان قد علم نکند.

No comments:

Post a Comment